جدول جو
جدول جو

معنی حسین لیثی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین لیثی
(حُ سَ نِ لَ)
ابن حمزۀکوفی، پسر دختر ابوحمزۀ ثمالی است و او را ابن ابی حمزه نیز گویند. کتاب حدیث دارد. (ذریعه ج 6 ص 223)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ خَ)
حاج میرزا حسین خلیلی، ابن میرزا خلیل بن ابراهیم طهرانی از مراجع شیعه در نجف بود و در 1326 هجری قمری درگذشت و اجازات وی برای شاگردانش که برخی از ایشان مرجعیت نیز یافتند در ذریعه ج 1 ص 183 یاد شده است. و نیز او راست: ’ذریعه الوداد’. وی مدرسه ای در نجف بساخت که هم اکنون بنام وی معروف است. خاندان و فرزندان وی در عراق وایران به خلیلی شهرت دارند. وی یکی از ارکان سه گانه مشروطه خواهان ایرانی در عراق بود و آن دو دیگر مرحوم ملا عبدالله مازندرانی متوفی در 1330 هجری قمری و ملا محمدکاظم خراسانی متوفی در 1329 هجری قمری بودند. مرحوم حاجی میرزا حسین در ماه شوال هزاروسیصدوبیست وشش هجری قمری در حدود سن نودسالگی در نجف وفات یافت. (ذریعه) (وفیات معاصرین قزوینی یادگار سال 3 شمارۀ 4)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حَ)
ابن حسن بن محمد بن حلیم بخاری یا جرجانی شافعی مکنی به ابوعبدالله. فقیه، محدث، متکلم، ادیب بود. در بخارا در 338 هجری قمری بزاده و در همانجا بقضاء منصوب و در ربیع اول 403 هجری قمری درگذشت. او راست: ’منهاج الدین’ در سه جلد و ’آیات الساعه’. (معجم المصنفین از ذهبی) (سیر النبلاء ج 11 ص 51) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 65) (طبقات الشافعیه ج 2 ص 69) (تذکره الحفاظ) (شذرات الذهب) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 308)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لُ)
ابن عبدالله برسوی متخلص به لوحی. متوفی در 1165 هجری قمری او راست: منظومۀ معراجی به ترکی. (هدیه العارفین ج 1 ص 326)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن فخربن علی ملقب به کمال الدین لاری. او راست: شرح رساله ’الحوراء و الزوراء’ که در 918 هجری قمری 1512/ میلادی تألیف کرده است. (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیهالعارفین ج 1 ص 317) (ذریعه ج 13 ص 303) (روضات 161)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زَ)
ابن محمد بن یحیی زیدی حسینی. او راست: دستور المنجمین به فارسی که در 891 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 8 ص 168)
لغت نامه دهخدا
الطیبی، نامش حسین بن محمد بن عبدالله الطیبی. وی ازعلماء حدیث و تفسیر و بیان بود. ثروتی فراوان از ارث پدر و تجارت به دست آورده و تمامی را بمصارف خیریه رساند بحدی که در پایان عمر فقیر و نیازمند شد. مردی فروتن و با ارباب بدعت سخت مخالف بود. پیوسته ملازم تعلیم طلاب بود و نسبت به بینوایان آن طبقه انفاق و احسان میکرد. در استخراج دقائق از کلام حق و سنت پیمبر آیتی بود. وی را ضعف باصره عارض شده بود. از تألیفات وی یکی ’التبیان فی المعانی و البیان’ است که بطبع نرسیده. دیگر شرح کشاف در تفسیر و شرح مشکاه المشکاه در حدیث است. وفات وی بسال 743 هجری قمری بوده است. نقل از الدرر الکامنه. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 259)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ طَیْ یِ)
ابن محمد بن عبدالله طیبی ملقب به شرف الدین و متوفی در 13 شعبان 743 هجری قمری / 1342 میلادی او راست: ’الکاشف عن حقایق السنن النبویه’ و جز آن. (معجم المؤلفین) (درر الکامنه ج 2 ص 68) (شذرات الذهب ج 6 ص 137) (بدر الطالع ج 1 ص 239) (بغیه الوعاه228) (کشف الظنون) (روضات ص 224) (زرکلی ج 1 ص 259)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ بِ)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 12هزارگزی خاور الشتر و 12هزارگزی خاور راه خرم آباد به الشتر، ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر مالاریائی. دارای 180 تن سکنه میباشد. فارسی، لکی زبانند. از سرآب هنام مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، پشم، حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ حسنوند بوده برای تعلیف احشام، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن جمال الدین حسین قهستانی. او راست: شرح قصیدۀ ابن سینادر نفس و روح (عینیه ؟). (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا